سه شنبه ۳۱ مرداد ۰۲ | ۱۲:۲۸ ۱۲ بازديد
2- پوشش زبانی
پوشش زبانی متشکل از یکتریها، سلولهای ریزش یافته و بزاق دهانی یکی مهمترین دست اندرکاران اتیولوژیک هالیتوزیس میباشد. یک استیناف نماد اعطا کرد که در بیشتراز 60% از ٢٠٠٠ مریض مراجعه کننده به یک کلینیک تنفس، پوشش زبانی به تنهایی و یا این که یاروهمدم با التهاب پریودنتال با بروز هالیتوزیس مرتبط بود. اکثری از مطالعات محل چندن پوششی را در عقب گویش بیان کرده اند یعنی جایی که بیلیون ها باکتری مثلا یکتریهای غیر هوازی در آن حیطه حضور داراهستند و قدرتمند به ساخت و ساز متخصص دندانپزشک مواد بدبو میباشند.
٣ - میکروبیولوژی هالیثوزیس
باکتریهای جداگانه گردیده از بزاق، باکترهای نتیجه ها از بلاک نواحی در گیر به زنژیویت یا این که بریودنتیت و نیز باکتریهای بدست آمده از گویش در موقعیت آزماینتگاهی قوی به ساخت مواد بدبو می باشند. در مطالعات مداخله گرانه که توفیق قابل توجهی در بهبود کلینیکی هالیتوزیس داشته اند، کاهش این باکتریها آرم داده شدهاست. بر این محور، بعنوان بخشی از در دست گرفتن کلینیکی هالیتوزیس بایستی درمانهای ضدمیکروبی مکانیکی و شیمیایی درنظر گرفته گردد.
٢ -علل غیر دهانی هالیتوزیس
در کلینیکهای تنفس مشاهده گردیده است که هالیتوزیس با منشا غیر دهانی غالبآ با خطاها گوش و حلق و بینی مثل تانسیلیت، سینوزیت، وجود جسم فرنگی و رینیت رابطه داشته میباشد. در دو تحقیق ارتباطی تن هالیتوزیس و اشتباهات گوارشی یافت نشد. با این هم اکنون، در دو بازرسی دیگر احتمال وجود رابطه فی مابین خطاها گوارشی و هالیتوزیس آرم داده شد بطوری که معالجه خطاها گوارشی موجب بهبود هالیتوزیس شوید. موقعیت استرس زا نیز باعث به ارتقاء هالیتوزیس میگردد. در بعضا اشخاص که از هالیتوزیس گلایه دارا هستند، بوی نامطبوعی به وسیله دکتر احساس نمیشود و یا این که وجود VSC در هوای بازدم آن ها شناسایی نمیشود. این موقعیت هالیتوفوبی نامیده میشود که یک اختلال سایکولوژیک میباشد و بهبود آن به درمانهای غیر دهانی نیاز داراست.
کنترلکلیئیکی
6- تشخیص
اگاهی از بدبویی به وسیله دوروبری ها
بوی دهن به وسیله خویش شخص قابل شعور وجود ندارد و مریض معمولآ بوسیله بقیه افراد نسبت به بدبویی دهن خویش با خبر میگردد. ولی اینکه به شخصی گفته خواهد شد دارنده دهن بدبویی میباشد، طاقت فرسا میباشد. نتیجه ها نتایج از تشخیص به طرز احساس بویایی بایستی با احتیاط گزینه تعبیر و تفسیر قرار گیرد. گزارشات از یک کلیندک تنفس نشانه بخشید بدش از 70% بیماران از روش دیگرافراد متوجه مشکلشان شدند، در حالیکه در مطالعه دیگر صرفا 24% اشخاص سالمند به وسیله سایرین دریافتذد که دارنده تنفس بدبو هستند. این اختلاف حاصل ممکن میباشد بدلیل تفاوت در جمعیت های آیتم مطالعه ساخت گردیده باشد (تفحص اولیه مرتبط با بیماران یک کلینیک تنفس بود و مثال های بازرسی دوم اشخاص مسن بودند که به روس مثال گیری سهل وآسان وارد پژوهش شدند). در پژوهش بورنتستین و همیاران دربین گزارش
هالیتوزیس به وسیله خویش شخص و نظارت های کلینیکی همبستگی ضعیفی مشاهده شد.
نظارت های ارگانولپتیک
شم بویایی بشر در رسیدگی هالیتوزیس تحت عنوان ´´استاندارد طلایی´´ در حیث گرفته میشود. معمول ترین سیستم سکو بندی جهت طبقه بندی هالیتوزیس مرتبه بندی ارگانولپتیک میباشد که بوسیله روزنبرگ و مک کالوچ معرفی شد. برای اندازه گیری ارگانولپتیک به یک شخص فراگیری چشم نیاز میباشد که از توان قابل اطمینانی در موضوع´ تشخیص هالیتوزیس بهره مند باشد. هاس و همیاران در یک استیناف blinding نماد دادند این نحوه از امکان تکرار نیکی برخورداراست. حدس جایگاه بندی ارگانولپتیک بعنوان استاندارد طلایی بر این پابه میباشد که بینی بشر توانا به استشمام و تشخیص ترکیبات خوشایند و نا مطلوب و نیز بقیه ترکیبات نامطبوع جانور در هوای بازدمی میباشد.
سنجش VSC
همواره این نیاز وجود دارااست که بررسی هوای تنفس از روش سنجش های معدودّی اجرا گیرد. متداول ترین ترکیبات بدبو که در هالیتوزیس قابل شناسایی میباشند، VSC میباشد که از سولفید هیدروژن، گونه های متیل مرکاپتان و برخی مواد دیگر تشکیلشده میباشد. ابزارهای مختلفی برای سنجش VSC اختراع شدهاست از Halimeter (Interscan, Chatsworth, USA) که در مطب قابل به کار گیری میباشد و میتواند دکتر معالج و هم مریض را از موقعیت تنفس باخبر سازد. مقادیر > 75 ppb حاکی از وجود یک هالیتوزیس بدیهی میباشد. می بایست اعتنا داشت که حاصل نتایج از سنجش VSC و بقیه روشهای تشخیصی بسیار متغیرند. بویژه حاصل اندازه گیری در ساعتها گوناگون روز گوناگون میباشد و قویآ پایین اثر بقیه متغیرهای مخدوش کننده جای دارد.
آزمایشات میکروبیولوژی
سنجش VSC صرفا میتواند 18% تا 67% از بوهای شناسایی گردیده به شیوه ارگانولپتیک را تشخیص دهد. چون بینی قابلیت و امکان تشخیص گونه های بوها را داراست و قادر است خلال ترکیبات VSC بخش اعظمی از ترکیبات جانور در هوای تنفسی را که نتیجه ها متابولیسم میکروبی میباشد، شناسایی نماید. بخش اعظمی از این ترکیبات به سادگی قابل اندازه گیری نمی باشند و برخی از آنها همانند اسید های چرب ترانس ودیگر فراورده های بدبو صرفا از روش نحوه های آزمایشگاهی قابل اندازه گیری می باشند .
یکی روشهای تشخیصی، شناسایی باکتریها و آنزیم های تولیدکننده ترکیبات بدبو در پلاک یا این که پوشش زبانی مبتلایان به هالیتوزیس میباشد. سه نوع باکتری Treponema denticola)، Porphyromonas gingivalis و Tannerella forsythia در
بروز بیماری پریودنتال رابطه داراهستند، ضمن VSC، اسیدهای چرب فرّار را نیز ایجاد می نمایند. شناسایی این باکتریها در یک شخص قادر است داده ها بیشتری را در باب کارداران تولید بدبویی آماده آورد. دانستن به وجود این ارگانیسم ها از روش شناسایی آنزیم یا این که آنزیم هایی که موجب تجزیه BANA (benzoyl-DL-arginine-naphthylamide)می گردند، امکانپذیر میباشد. این ماده یک پیش ساز صناعی تریپسین میباشد و موجب تشکیل یک مخلوط رنگی می شود. با اعمال بعضی تغییرات، این سنجش آنزیمی به یک تست به عنوان BANA Test (BANAMet LLC,Ann Arbor,USA) تبدیل گردیده است که جاری ساختن آن در مطب (chairside) فقط ۵ تا ١٠ دقیقه ارتفاع میکشد. این نحوه میتواند آنز،م یا این که آنزیم های متبوع را در مثال های پلاک و پوشش زبانی شناسایی نماید.
تست BANA ضمن VSA ، وجود بقیه ترکیبات دخیل در ساخت هالیتوزیس را علامت میدهد. کوزلوسکی و همیاران دریافتند که آزمایش BANA با درجات ارگانولپتیک بدست آمده از آحاد دهن، لهجه و بزاق همبستگی قابل توجهی داراست ولی با مقادیر VSCهمبستگی مفهوم دار نشانه نداد. با جاری ساختن بررسی رگرسیون مولتیپل و با پیش بینی درجات ارگانولپتیک بعنوان متغیر وابمته، مشاهده شد. فاکتور کردن حداکثر مقادیر VSC و BANA در رگرسیون باعث به پدیدار شدن یک همبستگی معنا دار میشود. آنها فیض گرفتند که آزمایش ٩ BANA یک طرز کمکی معمولی میباشد که در ملازمت و همراهی با اندازه گیری VSC قادر است داده ها نادرّی بیشتری را در قضیه بدبویی دهن آماده آورد.